۲۵ آبان ۱۳۸۸

فقط یه مدت دیگه سمبل مظلومیت زن ایرانی باقی بمون، خواهش میکنم...

سلام ندا جان، خوبی عزیز؟! راستی میگم خبر داری نامزدت کاسپین از ایران خارج شده؟! چی؟! اون نامزدت نبوده؟! پس کی بوده؟! دوست پسرت بوده؟! نه عزیزم، تو داری اشتباه میکنی!
اصلا بذار یک کمی بیشتر برات توضیح بدم: ببین گلم، تو که یک آدم معمولی که نیستی که، تو سمبل مظلومیت زن ایرانی هستی، تو سمبل مبارزه ای، تو شهید راه سبزی که همه دنیا میشناستش و دوستش داره، نارحت نشو از دستم، فکر نکن برای ما مرده تو عزیـزتر از زنده اته، نــه، اما مسئله اینه با توجه به جایگاهی که تو داری نمیتونی خودت باشی، نمیتونی دوست پسر داشته باشی، نمیتونی یه دختر معمولی بوده باشی... ببین عزیزم اصلا سنتها به کنار، غیرت ماها به عنوان یک ایرانی قبول نمیکنه این پسره صرفا با تو دوست بوده باشه...
عزیزم، ندا جان! خواهش میکنم گوشهات رو نگیر، روتو از من برنگردون، متاثر نشو... باور کن کسی قصد سانسور کردن تو رو نداره، باور کن ما تو رو همونطوری که بودی دوستت داریم، اما جلوی غریبه ها بده، زشته، اونوقت مردم درباره تو چه فکری میکنن؟! ندا جان خواهش میکنم قهر نکن، فقط یک کمی تحمل داشته باش، جنبش که به ثمر برسه همه چی درست میشه، اونوقت اونقدر درک پیدا میکنیم که تو رو سانسورت نکنیم... بهم پوزخند نزن، باور کن اگر این دیکتاتورها برن همه چی درست میشه، گریه نکن، اشک نریز، فقط خواهش میکنم یه کم دیگه صبوری کن، فقط یه مدت دیگه سمبل مظلومیت زن ایرانی باقی بمون، آخه ما به مظلومیت تو نیاز داریم، "همه"* ما به مظلومیت تو نیاز داریم...

پ.ن: این حکومت نیست که باید عوض بشه، این من و تو هستیم که باید عوض بشیم... هر وقت من و تو عوض شدیم اونوقت حکومت هم به خودی خودش عوض میشه، پس بیا اصلاحات و تغییرات رو از خودمون شروع کنیم و افراد رو همونطوری که هستن بپذیریم و به واقعیت وجودیشون احترام بذاریم، حتی اگر واقعیت وجودیشون با باورهای ما در تضاده...

*این "همه" شامل پسری هم میشه که با نام ندا از ایران خارج شده و این روزها سعی داره ما رو بیشتر با "ندا" آشنا کنه... ندایی که من میشناسم دختریه که با چشمان باز از دنیا رفت... شخصا اگر روزی بخوام پای صحبت یک نفر بشینم، اون یک نفر فقط زنی میتونه باشه که مثل میلیونها مادر دیگه بی هیچ چشم داشتی این دختر رو به دنیا اوورد، با عشق شیرش داد و صبورانه بزرگش کرد و مسلما تا آخرین لحظه زندگیش بار فراغش رو به دوش خواهد کشید...

۶ نظر:

ناشناس گفت...

هدفت از این نوشته چیه؟

من واقعا درک نمیکنم؟ میگی‌ فکر من و تو باید عوض بشه بعد اینها رو مینویسی؟

فکر می‌کنم خودت بیشتر از همه با این قضیه درگیری

که حتا دوست نداری از زبان دوست پسر ندا چیزی درموردش بشنوی

ناشناس گفت...

ریدیی برادر، ریییدیییی

نیلوفـــــــــر گفت...

ناشناس گرامی، من برادر نیستم... طرف اومده موضوع داغ زده نامزد آقا سلطان از کشور خارج شد، این یعنی چی؟! اصلا ننویسه دوست پسر ولی میتونه بنویسه دوست، ولی آخه نامزد یعنی چی؟! این یعنی تحریف، یعنی سانسور، یعنی من واقعی اون آدم برای ما قابل پذیرش نیست، پس رنگش میکنیم به رنگ دلخواهمون، به رنگ یک دختر خوب... اینم که من خیلی علاقه ندارم از زبان دوست ندا چیزی بشنوم به خاطر اینه که همون روزهای اول وقتی تلفنی با بی.بی.سی مصاحبه کرد توی صداش حزن و اندوهی نبود که بتونه به من منتقل کنه، بیشتر هیجان بود و الانم همونطور که نوشتم با اسم ندا از ایران زده بیرون و داره حرف میزنه، یعنی اگر این پسر دوست ندا نبود و ندا هم شهید نشده بود، این امکان رو نداشت که بزنه بیرون و خودش رو مطرح کنه... من گفتم به حرفهای مادرش گوش میدم برای اینکه اطمینان دارم یه مادر توی خون بچه اش هرگز دنبال منفعت مادی و معنوی نمیگرده، اما شخص دیگه چرا...

سیروس گفت...

سلام نیلوفر همهمون اینجوری بار اومدیم من می تونم دوست دختر بگیرم ولی خواهرم نه راستش جدی بگم حتی الان که میگم خواهرم می تونه دوست پسر بگیره یه حالی میشم اصلا نمی دونم شاید غیرتی میشم با اینکه خواهر ندارم ، اصلا بی خیال نیلوفر چند وقته تصمیم گرفتم کسی م جلو چشام مرد اهمیت ندم اصلا به من چه میدونی این زندگی خیلی سگی شده همه سرشون تو کار خودشونه کسی به فکر کسی نیست اصلا دنیا اشغال شده

سیروس گفت...

منظورم از اینکه گفتم خواهر ندارم این بود که خواهر مجرد ندارم

نیلوفـــــــــر گفت...

ســــــــــــــلام بر سیروس عزیز! باید بگم منم میدونم که ماها به قول تو اینطوری بار اومدیم و به خاطر همینم قبول ندارم که قراره مملکت با عوض شدن حکومت یک شبه گل و بلبل بشه و این رو هم نوشتم برای اینکه همین مطلب به خوبی نشون میده بعضی از باورها و تفکرات پوسیده اینقدر در فرهنگ ما نهادینه شده که چه این حکومت بالای سرمون باشه و چه نباشه اسیرشون هستیم... هرگز فکر نمیکردم یه روزی برسه که من هم این حرف رو بزنم، اما باید بگم حکومت فعلی به نوعی با میانگین افکار و عقاید حاکم بر جامعه جوره... اینقدرم از زندگی عصبانی نباش لطفا! بگو که از چی ناراحتی و حرف بزن از مشکلاتت تا به اطرافیانت فرصتی برای همفکری و احیانا ابراز همدردی داده باشی :)
همیشه پاینده باشی