۴ تیر ۱۳۸۸

ندا، خاری در چشم حکام سفاک و خونریز ایران

آقای حکومت اسلامی! بسه دیگه! باور کن پرداختن بیش از حد به داستان ندا برای تو درست مثل دست و پا زدن توی باتلاقی میمونه که خودت برای خودت درست کردی و هر چه که بیشتر در این باتلاق دست و پا میزنی، فقط به سرعت مدفون شدن خودت اضافه میکنی!
آخه مرد ناحسابی، اولش که میای و ادعا میکنی که فیلم کشته شدن ندا ساختگیه و اون خانم هم هنرپیشه و اون خونهای قرمز رنگ هم سس گوجه فرنگی، بعد که میبینی دروغت خیلی ضایع است و اسم و مشخصات و حتی آدرس مزار این دختر در دسترس همه قرار داره و انکار اصل داستان بی فایده هستش، میای دست به دامن سناریوی دست داشتن خبرنگار بی.بی.سی در این ماجرا میشی و ادعا میکنی که اینها اومدن یک عده ضد انقلاب رو اجیر کردن تا بوسیله اسلحه قاچاق براشون آدم بکشه و خوراک تبلیغاتی جور کنه.
وقتی ملت میان و به روت میارن که اگر اینطور بوده، پس چرا در مورد این فرد لفظ شهید رو به کار نبردید و چرا گواهی فوتش رو به علت جراحت وارده در اثر شلیک گلوله صادر نکردید و برای چی از برگزاری مجلس ختمش در مساجد تهران جلوگیری کردید و چرا خوانواده اش رو مجبور به سکوت و ترک محل سکونتشون کردید و ... میبینی که دروغت نگرفته و به جای سکوت، دوباره یک ایده ناب دیگه میزنه به سرت و میای سعی میکنی با استفاده از صحبتهای فردی که نامزد ندا معرفی شده و معلوم نیست اظهاراتش با توجه به خفقان سیاسی موجود تا چه حد میتونه مرجعیت داشته باشه، ثابت کنی که این دختر اصلا معترض نبوده و در راه وطن کشته نشده و سایرین هم دارن با بزرگ نمایی داستان شهادت ندا صرفا در حق بقیه افرادی که کشته شده اند اجحاف میکنند، غافل از اینکه رمز ماندگاری و سمبلیک شدن چهره ندا نه به خاطر مچ بند سبز یا سفید یا معترض بودن و نبودن اون، که به خاطر برطرف کردن شک و شبهات جهانی در رابطه با میزان قانون گریزی و توحش آمران امر و شخص خامنه ای در ایران هست و تو هر قدر هم خودت رو به در و دیوار بکوبی، آخرین نگاه مظلومانه این دختر و خون جاری شده روی صورتش رو نمیتونی از دامن خودت پاک کنی.
خلاصه اینکه آقای حکومت اسلامی! تا حالا هم که مردم رو خر فرض کردی و هی دروغ پشت دروغ بافتی فقط گور خودت رو کندی، این مهم نیست ندا معترض بود یا نه، مهم اینه که روزهایی پیش رو خواهی داشت که در اون روزها خونهای ناحقی که ریختی دامنگیرت خواهند شد.
به امید پیروزی و رهایی

۱۱ نظر:

سیروس گفت...

تا حالا حکومت ایران اطلاع رسانی و رسانهها رو در دست داشت این چند وقت انتخابات ورق برگشت مردم تو مناظره ها ازادی دیدن بی پرده بودن رو دیدن و حکومت جمهوری اسلامی رو اونی که هست دیدن بت جمهوری اسلامی شکسته شد من برای همین با خون شون هم از حقشون نمی گذرن امیدوارم مردم عادی تر که به اینترنت و رسانه های که بتونه اونها رو اگاه کنه دست پیدا کنن و روشن تر بشن که اگه مردم عادی روشت بشن این ها دیگه جای در ایران ندارند

سینااینا گفت...

نیلوفر دیروز رفته بودی کلن؟

نیلوفـــــــــر گفت...

سلام سیروس عزیز،اتفاقا اینها هم به همین دلیل تا این حد روی گردش آزاد اطلاعات حساس هستن و دائما در حال سانسور کردن مطالب و حقایق هستن.
من هم امیدوارم که روزگار اینها سر برسه و روزهای بهتری در انتظار مردم خوب کشورمون باشه.

نیلوفـــــــــر گفت...

سلام سینای عزیز! سئوالات مشکوک میپرسی!!!
راستش من دیروز نرفته بودم کلن، البته میدونم که گویا روز جمعه عده ای از هموطنانمون اونجا به مدت ۲۴ ساعت دست به اعتصاب غذا زده بودن ولی خبر دیگه ای ندارم.
راستش من همون اوایل درگیریها یه روز رفتم تجمع اما اتفاقاتی افتاد که باعث شد دیگه پشت دستم رو واسه رفتن به تجمعات داغ کنم و روشهای دیگه ای رو برای کمک به مردم انتخاب کنم.
به هر حال برای من واقعا قابل قبول نیست که توی خیابونهای تهران عده ای از مردم بی دفاع و بی گناه کشته بشن و بعد اینجا این اپوزوسیونهای بی خاصیت بیان و به جای اینکه به فکر اتحاد و جلوگیری از کشتار مردم باشن، بخوان از اجساد افراد کشته شده و خونهای ریخته، به عنوان نردبانی برای مطرح شدن تفکرات رادیکال و پوسیده خودشون استفاده کنن.
البته بعدا سر فرصت حتما بصورت مشروح مینویسم که چی شد و چه چیزهایی دیدم که من رو تا این حد نا امید و عصبانی کرد، اما در حال حاضر ترجیح میدم سکوت کنم تا روحیه مردم خراب نشه.
به هر حال اگر واقعا قرار باشه اینها برن و یک مشت آدم بی فرهنگ و بی سواد رادیکال و قیم مآب دیگه بیان سرکار، من شخصا ترجیح میدم که نه خونی ریخته بشه و نه اینها برن پی کارشون، تا اینکه خواهر ها و برادرهای من توی ایران کتک بخورن و کشته بشن و بعدش هم یک مشت آدم نفرت انگیز دیگه بیان تکیه بزنن روی صندلی قدرت و بخوان با غرور و تکبر برای مردم تعیین تکلیف کنن.
راستی از خودت نگفتی؟! تو هم رفتی توی این تجمعات شرکت کنی یا نه؟!

سینااینا گفت...

منم دقیقن به همین دلایل نرفتم. تنها یه بار رفتم که اونم بعضی از بچه ها گفتن که سازماندهیش دانشجویی بوده و نمیذارن شعار ها منحرف بشه. خوب بود اما بازم بهشون گفتم که حداقل محض رضای خدا یه بار شعار اصلی که این روزا تو ایران میگن یعنی رای منو پس بگیر رو بگین! گفتن ما خیلی بحث کردیم اما چون خیلی ها رای ندادن نمیگیم! منم اون وسطا رفتم.. بعد که داشتیم میرفتیم توی یه جایی یه سری دختر واستاده بودن، یکی گیتار میزد و بقیه میخوندند.. همه میخندیدند و شاد بودند.. واستادم به نگاه کردن و اشکم اومد.. دلم سوخت که ما از کجا میایم..
راستی من الان دیدم که به یه لینکی مثبت دادی، که از تو انتظار نداشتم! «فردا اگر به راهپیمایی میرویم...» میذارم به حساب عصبانیت! یا اینکه واقعن اینه نظرت؟
قربانت، سینا

ناشناس گفت...

کسی نگفت کودتای انگلیسی بود ولی
اگر سهمی برای محافل جاسوسی انگلستان در حوادث اخیر ایران قائل شویم، این سهم در میان کودتاچیان است، نه در صف مقابله کنندگان با کودتا....!!!؟؟؟؟
http://balatarin.com/permlink/2009/6/29/1640013

ناشناس گفت...

حدود ۳۰۰ نفر از تجریش راه افتادن در پیاده رو دستهای همدیگه رو گرفتن و در حرکت هستند در پارک ملت هم همینطور و پیچ شمیران و جا های دیگه با توجه که یکی از بچه ها در بسیج نفوذی ماست گفت که دارند به بعضی جاها از طریق پایگاه بسیج اعزام می شوند که مردم خوشبختانه در تمامی نقاط این کار رو کردن تمام پایگاه بسیج رو فعال کردند. لطفا به دوستان بگید سریع متصل به شوند به مردم که تعداد بره بالا ولی حدود ۲ میلیون نفر در کل نهران جمع دارند می شوند بر اساس دوست ما در بسیج که عواملشون این پیام رو به مرکز بسیج اعلام کرده .

ناشناس گفت...

توجه توجه:

انتخابات را پس از وقت کشی دو هفته‌ای تایید کردند. ولی‌ ما دیگر فریب نمیخوریم.

دوستان و همراهان عزیز. همه با هم به پا میخیزیم تا خون شهیدان مان پایمال نشود. ما معنی شهید را تازه فهمیدیم که چه مقدس است و عزیز.

از همین حالا هر کاری بتوانیم برای گرفتن حقمان می‌کنیم. آنها در مقابل یک ملت به این بزرگی‌ هیچ قدرتی‌ ندارند. دیوار نویسی شبانه می‌کنیم. هر شب الله اکبر بلند تر از شب قبل میگوئیم و از تهدید‌هایشان نمیترسیم. تجمع مسالمت آمیز برگزار می‌کنیم. پس از یک برنامه ریزی سراسری اعتصاب خواهیم کرد. این مبارزه را تا ۱۸ تیر ادامه میدهیم و ۱۸ تیر چنان تظاهراتی می‌کنیم که اگر همه نیروهایشن را هم بیاورند در مقابل دریای که ما میسازیم هیچ باشند. تأ هر وقت که آزاد شویم ادامه میدهیم. و مهمتر از همه اطلاع رسانی می‌کنیم به هر کس که میشناسیم. نااگاهان را آگاه می‌کنیم، بسیجی‌‌ها را جذب خود می‌کنیم آنها هم برادر ما هستند که در راه غلطی افتاده اند. و به همدیگر امید و شجاعت تزریق می‌کنیم. در غیر این صورت رنگ آزادی را نه خودمان و نه فرزندانمان نخواهیم دید و این کوتاهی را هرگز بر خود نخواهیم بخشید. ما آوارگی کشور‌های دیگر را نمیخواهیم، ما ایران راا آباد و زیبا میخواهیم و به این هدف خواهیم رسید هر چند اگر ماه‌ها طول بکشد. مهمترین اصول: اطلاع رسانی، هماهنگ عمل کردن، شجاعت، امید. ما پیروز خواهیم شد اگر همه بخواهیم. اجازه نمیدهیم اینطور به رای و حق ما توهین کنند. این مطلب را که یک هموطن نوشته اطلاع رسانی کنید.

Tuesday, 30 June, 2009

نیلوفـــــــــر گفت...

سلام دوباره به سینای عزیز. اتفاقا من هم وقتی دیدم که تو به این لینک منفی دادی تعجب کردم و با خودم گفتم از قرار معلوم در این یک مورد من با خیلی ها اختلاف نظر دارم!
راستش من هم اساسا با خشونت و کشتار و خونریزی مخالفم، اما فکر میکنم با طولانی شدن مبارزه و ادامه بی رحمانه سرکوب ها، اونهایی که هنوز خونه نشین نشدن و همچنان به اعتراضات خیابانی خودشون ادامه میدن، باید حداقل یک سری راههای ابتدایی برای دفاع از خودشون و فرار از دست اینها بلد باشن. البته این نظر شخصی منه و تصمیمات نهایی رو همون هموطنهایی میگیرن که توی خیابونها جونشون کف دستشونه و این بستگی به این داره که آیا اونها همچین ضرورتی رو احساس کنن یا نه.
ضمنا در مورد تجمعات, من تا آخرش موندم و شعارها هم از همه دست بود و دست آخر هم کلی وقت گذاشتم بلکه بشه یک تجمع بزرگ و یکدست با شرکت همه گروه ها و صرفا در حمایت از مردم ایران تشکیل داد که متاسفانه با پافشاری گروه های مختلف بر سر مواضعشون بی نتیجه موند و تازه فهمیدم که برای اینها نه مردم ایران که مطرح شدن اسم گروههای خودشون مهمه. چه میشه کرد؟! مردم ما دارن کتک میخودن و کشته میشن و اونوقت یک عده ای اینجا فقط و فقط به فکر منافع خودشون هستن.
پ.ن. راستی سینا جان شما وبلاگ داری؟!

نیلوفـــــــــر گفت...

سلام ناشناس عزیز! برداشت من این بود که سهم روسیه به کل نادیده گرفته شده و انگشتها صرفا انگلیس رو نشونه گرفته.
به هر حال شخصا نمیتونم در حوادث اخیر خیلی سهمی برای انگلیس در نظر بگیرم، چون در حال حاضر سالهاست که دوستان سابق انگلیس با روسها روی هم ریختن و وانگهی منافع روسته از ادامه عمر این حکومت و ادامه ناآرامیها در ایران غیر قابل انکاره.

sinaina گفت...

سلام نیلوفر عزیز!
چه روز معمولی یی بود امروز.. فکر میکردم وقتی انتخابات رو تایید میکنند چه خبر بشه. بعضی وقتها چقدر ... چقدر یه جوری میشم! نمیدونم بگم ناامید؟ ناراحت؟ بی حوصله؟ عصبانی؟ یا حتا کاملن معمولی و همیشگی.. نمیدونم!
من یه وبلاگ داشتم خیلی وقت پیشا که این چند وقته حوصله ی نوشتن نداشتم (این چند وقته یعنی چند سال!) ، به جاش این چند روزه یه انشعاب زدم چند تا چیز همینجوری در مورد انتخابات نوشتم. فقط برای اینکه از بالاترین به عنوان وبلاگ استفاده نکرده باشم!! sinatium توی همین بلاگر.